دوشنبه ۲۷ تیر ۰۱ ۲۳:۵۹ ۱,۱۴۶ بازديد
این داستان چگونگی تغییر صنعت پوشاک در بنگلادش و داستان دو خواهری است که تی شرت Planet Money را ساخته اند.
Shumi و Minu شش روز در هفته با چرخ خیاطی در Deluxe Fashions Ltd. در چیتاگونگ، بنگلادش کار می کنند. هر کدام حدود 80 دلار در ماه درآمد دارند.
مستند تعاملی
سیاره پول تی شرت می سازد: دنیای پشت یک پیراهن ساده، در پنج فصل
NPR
برای رسیدن به اتاق کوچکی که خواهرها با شوهر مینو دارند، چاپ تی شرت مشکی بین دو ساختمان فشرده میشوید، راه خود را در امتداد دیوار طی میکنید و در محلهای کوچک از اتاقهای جعبه مانند که همه روی هم فشرده شدهاند بیرون میریزید. اتاق آنها در طبقه بالا، زیر یک سقف حلبی است.
نه آب روان در اتاق آنها وجود دارد و نه آشپزخانه. تلویزیونی هست که مینو با پولی که برای دوخت لباس به دست آورده خریده است. جعبهای نیز وجود دارد که تلویزیون وارد آن شده است، که فضای کمی در قفسه اتاق کوچک را اشغال میکند. مینو آنقدر به خریدش افتخار می کرد که طاقت دور انداختن جعبه را نداشت. او با لبخندی سریع می گوید: «وقتی به آن فکر می کنم احساس خیلی خوبی دارم.
پیام اسپانسر
در دهه گذشته، میلیون ها بنگلادشی در صنعت پوشاک شروع به کار کرده اند. بسیاری از آنها مانند شومی و مینو هستند: آنها در روستاهایی بزرگ شده اند که شرایط آنها حتی بدتر از شرایط کارگران کارخانه در شهر است.
وقتی شومی و مینو در حال بزرگ شدن بودند، گاهی غذای کافی برای خوردن وجود نداشت. آنها سه خواهر کوچکتر داشتند که همگی قبل از 7 سالگی مردند. اکنون، شومی و مینو می توانند پول را به خانه بفرستند. زیاد نیست، اما در روستا تفاوت زیادی ایجاد می کند.
مادرشان میگوید: «حالا میتوانیم هر چه میخواهیم بخوریم». والدین آنها خانه جدیدی ساخته اند که از آجر ساخته شده است تا جایگزین خانه قدیمی و بامبوی آنها شود. و برادر کوچکتر آنها می تواند در مدرسه بماند.
مینو با دختر 7 سالهاش، سومایا، در روستای زادگاهش در خارج از چیتاگونگ، بنگلادش قدم میزند. مینو و خواهرش شومی هر دو کارگر پوشاک هستند و میتوانند برای حمایت از والدین خود پولی به خانه بفرستند.
سلمان سعید برای NPR
مادر مینو، نور جهان بیگم (سمت چپ)، با مینو و سمیه نزدیک اجاق خانواده نشسته است. سمیه اینجا با والدین مینو زندگی می کند.
سلمان سعید برای NPR
شومی و مینو میگویند وقتی در روستا بزرگ شدند، غذای کافی برای خوردن وجود نداشت. آنها سه خواهر کوچکتر داشتند که همگی قبل از 7 سالگی فوت کردند.
سلمان سعید برای NPR
مینو روی دو مشعل مشترک بیرون اتاق خواهران در چیتاگونگ آشپزی می کند.
کایناز آماریا/NPR
شومی (سمت چپ) و مینو در اتاق کوچکی که با شوهر مینو در چیتاگونگ مشترک هستند.
کایناز آماریا/NPR
1 از 5
افزایش مشاغل کارخانه در بنگلادش تغییرات فرهنگی عمیقی را نیز در این کشور به ارمغان آورده است. شما می توانید تغییر را در چند سالی که مینو و شومی را از هم جدا می کند، مشاهده کنید.
مینو، خواهر بزرگتر، در اواسط 20 سالگی است. (خواهران از سن دقیق خود مطمئن نیستند.) او بدبین است و تنباکوی پیچیده شده در برگ فوفل را می جود.
مستند تعاملی
سیاره پول تی شرت می سازد: زندگی افرادی که پیراهن ما را ساخته اند
NPR
مینو یک دختر 7 ساله دارد که با پدربزرگ و مادربزرگش در روستا زندگی می کند. مینو از طریق مترجمی می گوید: «دلم برایش تنگ شده است. "اگر الان اینجا بود، گیره های کوچکی روی موهایش می گذاشتم." اما وقتی مینو اینجا در شهر سر کار است، کسی نیست که دختر مینو را تماشا کند.
شومی که حدوداً 19 سال دارد، مخالف مینو است. جایی که مینو رزرو شده است، شومی حبابی است. جایی که مینو جدی است، شومی لبخند میزند. او عاشق آرایش خود است و وقت خود را صرف آرایش موهایش می کند. برای او سخت است که از یک داستان بدون خنده عبور کند.
پدر مینو در نوجوانی با پیروی از سنت محلی با او ازدواج کرد. پدرش به ما گفت که دختر مجرد "بار بزرگی می شود". من باید برای غذا و اسکان آنها پول خرج کنم.»
مینو و شوهرش زیاد دعوا می کنند. او از تلفن او عبور می کند و او را به خیانت با مردانی که با آنها کار می کند متهم می کند. او کمی از او می ترسد. مینو می گوید: «من نمی توانم پدر و مادرم را ببخشم. آنها فقط زندگی من را نابود کردند.
زمانی که شومی نوجوان بود، قوانین زندگی در بنگلادش در حال تغییر بود. شومی به جای ازدواج، مدرسه را رها کرد تا با خواهرش در یک کارخانه کار کند.
زندگی شخصی شومی هیچ شباهتی به مینو ندارد. شومی حساب پس انداز خود را دارد. او یک دوست پسر دارد. وقتی در روستا بود، خانواده اش هرگز اجازه نمی دادند با پسری که از بستگانش نبود صحبت کند. اما اینجا به تنهایی با دوست پسرش سوار ریکشا می شود. دست در دست می گیرند؛ به او می گوید که دوستش دارد
و، شومی میگوید، او به ازدواجی مثل خواهرش رضایت نمیدهد. او میگوید: «اگر با کسی ازدواج کنم، او باید دوست پسر من باشد.
این دنیای پشت تی شرت ماست: سه نفر در یک اتاق کوچک رویای زندگی بهتری دارند. اما برای مینو و شومی، این اتاق کوچک با تلویزیون ممکن است تا جایی که میرسد. مشاغل زیادی خارج از صنعت پوشاک وجود ندارد، به خصوص برای زنانی که ترک تحصیل کرده اند.
رویاهای مینو اکنون برای دخترش است. او امیدوار است که دخترش بتواند در مدرسه بماند. او خواب می بیند که وقتی دخترش بزرگ شد، همه نوع شغل در بنگلادش وجود دارد. شاید دخترش بتواند در آن کار کنداو می گوید یک دفتر یا یک بانک – اما نه در یک کارخانه پوشاک.
Shumi و Minu شش روز در هفته با چرخ خیاطی در Deluxe Fashions Ltd. در چیتاگونگ، بنگلادش کار می کنند. هر کدام حدود 80 دلار در ماه درآمد دارند.
مستند تعاملی
سیاره پول تی شرت می سازد: دنیای پشت یک پیراهن ساده، در پنج فصل
NPR
برای رسیدن به اتاق کوچکی که خواهرها با شوهر مینو دارند، چاپ تی شرت مشکی بین دو ساختمان فشرده میشوید، راه خود را در امتداد دیوار طی میکنید و در محلهای کوچک از اتاقهای جعبه مانند که همه روی هم فشرده شدهاند بیرون میریزید. اتاق آنها در طبقه بالا، زیر یک سقف حلبی است.
نه آب روان در اتاق آنها وجود دارد و نه آشپزخانه. تلویزیونی هست که مینو با پولی که برای دوخت لباس به دست آورده خریده است. جعبهای نیز وجود دارد که تلویزیون وارد آن شده است، که فضای کمی در قفسه اتاق کوچک را اشغال میکند. مینو آنقدر به خریدش افتخار می کرد که طاقت دور انداختن جعبه را نداشت. او با لبخندی سریع می گوید: «وقتی به آن فکر می کنم احساس خیلی خوبی دارم.
پیام اسپانسر
در دهه گذشته، میلیون ها بنگلادشی در صنعت پوشاک شروع به کار کرده اند. بسیاری از آنها مانند شومی و مینو هستند: آنها در روستاهایی بزرگ شده اند که شرایط آنها حتی بدتر از شرایط کارگران کارخانه در شهر است.
وقتی شومی و مینو در حال بزرگ شدن بودند، گاهی غذای کافی برای خوردن وجود نداشت. آنها سه خواهر کوچکتر داشتند که همگی قبل از 7 سالگی مردند. اکنون، شومی و مینو می توانند پول را به خانه بفرستند. زیاد نیست، اما در روستا تفاوت زیادی ایجاد می کند.
مادرشان میگوید: «حالا میتوانیم هر چه میخواهیم بخوریم». والدین آنها خانه جدیدی ساخته اند که از آجر ساخته شده است تا جایگزین خانه قدیمی و بامبوی آنها شود. و برادر کوچکتر آنها می تواند در مدرسه بماند.
مینو با دختر 7 سالهاش، سومایا، در روستای زادگاهش در خارج از چیتاگونگ، بنگلادش قدم میزند. مینو و خواهرش شومی هر دو کارگر پوشاک هستند و میتوانند برای حمایت از والدین خود پولی به خانه بفرستند.
سلمان سعید برای NPR
مادر مینو، نور جهان بیگم (سمت چپ)، با مینو و سمیه نزدیک اجاق خانواده نشسته است. سمیه اینجا با والدین مینو زندگی می کند.
سلمان سعید برای NPR
شومی و مینو میگویند وقتی در روستا بزرگ شدند، غذای کافی برای خوردن وجود نداشت. آنها سه خواهر کوچکتر داشتند که همگی قبل از 7 سالگی فوت کردند.
سلمان سعید برای NPR
مینو روی دو مشعل مشترک بیرون اتاق خواهران در چیتاگونگ آشپزی می کند.
کایناز آماریا/NPR
شومی (سمت چپ) و مینو در اتاق کوچکی که با شوهر مینو در چیتاگونگ مشترک هستند.
کایناز آماریا/NPR
1 از 5
افزایش مشاغل کارخانه در بنگلادش تغییرات فرهنگی عمیقی را نیز در این کشور به ارمغان آورده است. شما می توانید تغییر را در چند سالی که مینو و شومی را از هم جدا می کند، مشاهده کنید.
مینو، خواهر بزرگتر، در اواسط 20 سالگی است. (خواهران از سن دقیق خود مطمئن نیستند.) او بدبین است و تنباکوی پیچیده شده در برگ فوفل را می جود.
مستند تعاملی
سیاره پول تی شرت می سازد: زندگی افرادی که پیراهن ما را ساخته اند
NPR
مینو یک دختر 7 ساله دارد که با پدربزرگ و مادربزرگش در روستا زندگی می کند. مینو از طریق مترجمی می گوید: «دلم برایش تنگ شده است. "اگر الان اینجا بود، گیره های کوچکی روی موهایش می گذاشتم." اما وقتی مینو اینجا در شهر سر کار است، کسی نیست که دختر مینو را تماشا کند.
شومی که حدوداً 19 سال دارد، مخالف مینو است. جایی که مینو رزرو شده است، شومی حبابی است. جایی که مینو جدی است، شومی لبخند میزند. او عاشق آرایش خود است و وقت خود را صرف آرایش موهایش می کند. برای او سخت است که از یک داستان بدون خنده عبور کند.
پدر مینو در نوجوانی با پیروی از سنت محلی با او ازدواج کرد. پدرش به ما گفت که دختر مجرد "بار بزرگی می شود". من باید برای غذا و اسکان آنها پول خرج کنم.»
مینو و شوهرش زیاد دعوا می کنند. او از تلفن او عبور می کند و او را به خیانت با مردانی که با آنها کار می کند متهم می کند. او کمی از او می ترسد. مینو می گوید: «من نمی توانم پدر و مادرم را ببخشم. آنها فقط زندگی من را نابود کردند.
زمانی که شومی نوجوان بود، قوانین زندگی در بنگلادش در حال تغییر بود. شومی به جای ازدواج، مدرسه را رها کرد تا با خواهرش در یک کارخانه کار کند.
زندگی شخصی شومی هیچ شباهتی به مینو ندارد. شومی حساب پس انداز خود را دارد. او یک دوست پسر دارد. وقتی در روستا بود، خانواده اش هرگز اجازه نمی دادند با پسری که از بستگانش نبود صحبت کند. اما اینجا به تنهایی با دوست پسرش سوار ریکشا می شود. دست در دست می گیرند؛ به او می گوید که دوستش دارد
و، شومی میگوید، او به ازدواجی مثل خواهرش رضایت نمیدهد. او میگوید: «اگر با کسی ازدواج کنم، او باید دوست پسر من باشد.
این دنیای پشت تی شرت ماست: سه نفر در یک اتاق کوچک رویای زندگی بهتری دارند. اما برای مینو و شومی، این اتاق کوچک با تلویزیون ممکن است تا جایی که میرسد. مشاغل زیادی خارج از صنعت پوشاک وجود ندارد، به خصوص برای زنانی که ترک تحصیل کرده اند.
رویاهای مینو اکنون برای دخترش است. او امیدوار است که دخترش بتواند در مدرسه بماند. او خواب می بیند که وقتی دخترش بزرگ شد، همه نوع شغل در بنگلادش وجود دارد. شاید دخترش بتواند در آن کار کنداو می گوید یک دفتر یا یک بانک – اما نه در یک کارخانه پوشاک.
- ۰ ۰
- ۰ نظر